دنیای کاغذی من

شرمنده ام ، که بی تو ... نفس می کشم هنوز...

این روزها خیلی ها ، خیلی کارها را در حق ادم می کنند
 
و اخرش می گویند :

" ببخشید ، حلال کنید "

+نوشته شده در شنبه 31 فروردين 1392برچسب:,ساعت21:32توسط زینب | |

امـــــــــــروز یــــــک مــــــــرده شـــــــور را دیــــــــــــدم

آنچنان زیبا می شست که لکه ای هم باقـی نمیـماند

اما نمی دانم چرا پدرم از او خوشش نمی آید!

ومدام گریه میـکند و همش نفرینش . . .میکنه 

او که مرد خوبی است ، من دوستش دارم

فقط فقط کاش ناخن هایش را میگرفت

تمام بدنم را زخم کرد.

+نوشته شده در شنبه 31 فروردين 1392برچسب:,ساعت21:11توسط زینب | |

دخترک...


هیچگاه برای بدست آوردن محبت کسی" تنت" را به او مسپار !


هیچ تضمینی نیست که فردا تورا فاحشه نخواند ...


حواست باشد !


اینجا تنها سرزمینی است که متضاد باکره فاحشه است

+نوشته شده در پنج شنبه 29 فروردين 1392برچسب:,ساعت16:54توسط زینب | |