حـآلـم افـ تـ ـضـ آح خـرابــ ـﮧ
شاعر از کوچه مهتاب گذشت
بـــــــــــــرو ...!!!
واسه کسی گریه کن که ارزشش رو داشته باشه اشکاتو الکی حروم نکن اشکات خیلی ارزشش بیشتره ها خیلی ولی ن! شایدم حق داری آخه گاهی اشک هایی که می ریزه ، اختیارش دست خودمون نیست دست دله! همون قصه: چو عضوی بدرد آورد روزگار دگر عضوها را نباشد قراره دیگه پس حواست باشه دیگه دلتو اشتباهی به کسی ندی (از من گفتن نگی که نگفتیا)
همیشه یادت باشه ، اگه گدا دیدی هیچوقت تو دلت نگو راست میگه یا دروغ…بدم یا ندم…آدم خوبیه یا بدیه چشماتو ببند و کمکش کن تا وقتی رفتی گدایی پیش خدا خدام تو دلش این سوالا رو از خودش نپرسه چشماشو ببنده و بهت بده
گاهی پشت یک کلمه هزاران کلمه نهفته
دنـیـا را وارونـه مـی خـواهـم ...
دختری سه ساله بود که پدرش آسمانی شد . . دانشگاه که قبول شد، همه گفتند: با سهمیه قبول شده!!! ولی ... هیچوقت نفهمیدند کلاس اول وقتی خواستند به او یاد بدهند که بنویسد بابا. . .! یک هفته در تب ســـــــوخت
مادر تنها کسی است که میتوان “ دوستت دارم ”هایش را باور کرد ، حتی اگر نگوید . . .
دل تنگم....!!! برای کسی که مدت هاست بی آنکه باشد! هر لحظه... زندگی اش کرده ام!!!
غیرت دارم روی خاطراتمان برای هر کسی تعریفشان نمی کنم تو فقط مرد باش ... و
خداوندا ، جای سوره ای به نام “عشــ♥ـــق” در قرآن تو خالیست.
نیمکت میان جنگل کاج های تلخ هر نیمکت خالی می تواند جای تو باشد و اینجا چقدر نیمکت خالی است......
روزهای سختی رو میگذرونم... وقتی که نیستی همه چیز تنگ میشود نفسم دنیایم دلم. . . ممنونم از شب رویا که بازم وقت دلتنگی به دادم میرسه....! ممنون از غم كه همیشه و هر جا با منه وتنهام نمی ذاره...
لامصب از سگ وفادارتره این تنهایی
مــن وقـتـی زنــــمـ
گاهی دلم می خواهد خودم را بغل کنم! ببرم بخوابانمش! لحاف را بکشم رویش! دست ببرم لای موهایش و نوازشش کنم! حتی برایش لالایی بخوانم، وسط گریه هایش بگویم: غصه نخور خودم جان! درست می شود!درست می شود! اگر هم نشد به جهنم... تمام می شود... بالاخره تمام می شود...!!!
قانــعم
میبخشم تو را چون ارزش عشقم بیشتر از خیانت توست میگذرم از خطایت چون دلواپس دلم هستم که بی تو چه کند چشم میبندم بر کارهابت چون ارزش چشمانم بیشتر از آن است که باز برای تو باران بریزد تلافی نمیکنم زیرا نمی خواهم یاد خیانتت بیفتم نمی خواهم مرور کنم تهفه ی عشق تو را خیانت را بگرد بدنبال عشق مفقودت ادعا من بی هیچ ادعایی دلم حتی با اینکه شکسته و درد خورده بود از تو به خطا نرفتم ولی تو ..... تویی که مرا میپرستیدی تو دیگر چرا ؟؟؟؟
دلم برات تنگ شده… اما من... من می تونم این دوری رو تحمل کنم… به فاصله ها فکر نمی کنم …… می دونی چرا؟؟ آخه … جای نگاهت رونگام مونده … هنوز عطردستاتو از دستام می تونم استشمام کنم… رد احساست روی دلم جامونده … می تونم تپشهای قلبتو بشمارم … چشمای بیقرارت هنوزم دارن باهام حرف می زنن… حالا چطور بگم تنهام؟؟ چطور بگم تو نیستی؟؟ چطور بگم با من نیستی؟؟ آره! خودت می دونی… می دونی که همیشه با منی … می دونی که تو توی لحظه لحظه های من جاری هستی … آخه تو ، توی قلب منی … آره ! تو قلب من … برای همینه که همیشه با منی … برای همینه که حتی یه لحظه هم ازم دور نیستی… برای همینه که می تونم دوریتو تحمل کنم… آخه هروقت دلم برات تنگ می شه… هروقت حس می کنم دیگه طاقت ندارم… دیگه نمی تونم تحمل کنم… دستامو میذارم روصورتمو یه نفس عمیق می کشم… دستامو که بومیکنم مست می شم… مست از عطرت !! صدای مهربونتو می شنوم … و آخر همه ی اینا به یه چیز می رسم…! به عشق و به تو… آره… به تو !! اونوقت دلتنگیم برطرف می شه… اونوقت تورو نزدیکتر از همیشه حس می کنم… اونوقت دیگه تنها نیستم حالا من این تنهاییو خیلی خیلی دوسش دارم… به این تنهایی دل بستم… حالا می دونم که این تنهایی خالی نیست … پر از یاد عشقه
گفتی: شاید برگشتم.. هنوز زنده ام!
مدتیست که دیر به دیر به سراغت می آیم، ببخش نیمه ی من........ آخر هرچه میگردم خودم را پیدا نمیکنم، باورت میشود؟
"زن" نیستم اگر زنانه پای عشقم نایستم! قالیچه ی دل من بدون اسم رمز نام "تو" پرواز نمی کند...
از دور می آیی وفقط یک چیز...یک چیزکوچک در زندگی من جابه جا می شود این که:
تو رفتی چه آسون ازم دل بریدی |
About![]()
در آن هنگام که دستان نسیمی سرد، میبرد ... از روی هر سنگ فرش خیابان پوسیده برگی زرد... در این اندیشه میمانم ، اگر روزی بیفتم از دو چشمانت ، کدامین باد خواهد برد تن زرد فرو پاشیده ی من را...؟؟ Archivesآبان 1398دی 1395 شهريور 1394 تير 1394 فروردين 1394 دی 1393 آذر 1393 تير 1393 خرداد 1393 آذر 1392 آبان 1392 شهريور 1392 تير 1392 خرداد 1392 ارديبهشت 1392 فروردين 1392 اسفند 1391 بهمن 1391 دی 1391 آذر 1391 آبان 1391 مهر 1391 شهريور 1391 مرداد 1391 تير 1391 خرداد 1391 ارديبهشت 1391 فروردين 1391 اسفند 1390 AuthorsزینبLinks
دلم تنگ است ومیدانم ازاین تنگی نمی میرم
SpecificLinkDump
حمل ماینر از چین به ایران
کاربران آنلاين:
بازدیدها :
<-PollItems->
|