دنیای کاغذی من

شرمنده ام ، که بی تو ... نفس می کشم هنوز...

 

خادم حرم امام رضا(ع):

دختربچه شفا گرفته بود ازش سوال کردم چه دیدی و چه شنیدی؟

دخترک با ارامشی خاص گفت هیچ...فقط پدرم را خبر کنید!

پدرش را اوردند.

گفت:بابا امام رضا بهم گفت:به بابات بگو به خواهرم چیزی نگه!!

پدر به خادم گفت:دخیل که بستم...

به امام رضا گفتم:میخوای دخترمو شفاندی شفا نده.اما برگردم قم

به خواهرت گلایه میکنم...!!!!

+نوشته شده در پنج شنبه 20 آذر 1393برچسب:,ساعت13:28توسط زینب | |

بَعضی وَقتا بایَد مِثه مَن تَنهـــ��ــا باشی،


تَنهایِ تَنها...


هِی اهَــ��ـنگ گوش بِدی،


فـِک ڪٌنی، هَمه چیو بِریزی تو خودِت


تا مَرزِ اِنفِـ��ــجار بِری...


اونوَقت دَرِ اتاقـو باز ڪٌنی با هَمون لَبخــ☺ـــند مَسخَرہ هَمیشِگی

 

وانٌمود کٌنی همه چی خوبه

+نوشته شده در پنج شنبه 20 آذر 1393برچسب:,ساعت13:25توسط زینب | |

 

 

گاهی انقدر مزخرف میشوم که قابل درک نیستم

حتی عزیزترین کسم را از خودم میرانم!

در ان لحظه در دلم ارزو دارم بگویی

میدانم دست خودت نیست.......

درکت میکنم

+نوشته شده در دو شنبه 17 آذر 1393برچسب:,ساعت22:15توسط زینب | |

دلم گرفته....

ای کربلا....کربلا....کربلا.....

نمیدونم چی باید بگم کربلا....

نمیخوایییی بزاری بیام؟

من؟منی که اینقدر از فراغت دارم غصه میخورم...

منی که سرتا پام گناه ولی امید به اقاش داره...

همه بهش میگن تو که گناهکاری...تو کجا و کربلا کجا....

همه بهش میگن کربلا جای ادم حسابیاست نه تو....

هر روز که دارم نماز میخونم چشام میوفته به کربلا.......

وقتی اذان ظهر میشه میبینیمش اشک امون نمیده....

وقتی میخوام اب بخورم از گلو پایین نمیره.....

انگار به من میگه خجالت بکش...

 

 

کربلا.........

میدونی از همه جا رونده شدم....دیگه اعتباری ندارم....

دلم میخواد واسه یه بارم که شده بیام کربلا.....

میخوام بیام و و مریض حسین بشم....گدای حرمش بشم....واس دل سیاهم روضه زینب بخونم....

کربلا وقتی اسمت میاد چنان سوزی جیگرم میگیره که من و  به حد فریاد میبره....

همه به فریادم اعتراض میکنن....

مگه میشه ادم کربلا نره و اروم بشینه........

کربلا...خوشبحالت که تو تا حرم تو دلت داری....

اما دل من....اه........

 

 

کربلا من و تو خیلی فرق داریم...

دل تو خیلی اروم....خیلی پاکه....خیلی شاد....

اما دل من ....

امان از این همه گناه.........کربلااااااااا میشه به دلت بگی دل مارو هوایی کنه؟

میشه ؟

مگه میشه عاشق معشوقشو نبینه؟شایدم من عاشق نیستم....

همه رفتن کربلا............

امام حسین....اقا....مهربونم....نمیخوایی منو ببینی؟نمیخوایی بزاری تو حرمت پا بزارم؟

بیا همه رو درهم بخر....

اقا....اقا بگو وقتی ادم میاد حرم چجوری میشه؟

چجوریه که هر کی میاد حرم مرض میشه؟نمیشه منم مریض شما بشم؟نمیشه شما پرستار من باشی؟

اقا نمیشه دست رو  سرم بکشی؟

اقای مهربان....میشه یه روز بگی گدایی من بیا خونم که امروز میخوام درمانت کنم؟

میشه؟

میشه من هی منت بکشم و شما ناز کنی؟اقا....

حسین من........

امشب دل این گدا بدجور گرفته....

اونقدری که میخواد تا صبح ناله کنه و گریه کنه....شاید اربابش دید و دلش سوخت........

انتظار سخته بخدا اقا..........

بزارید به منم بگن کربلایی....بزارید به نامتون پز بدم بگم من کربلایی حسین شدم....

همش دارم تصور میکنم پیاده دارم میام حرم و هر ثانیه دارم بیشتر نزدیک به قرار میرسم.....

اون لحظه من چه حسی دارم؟

خنده یا گریه؟شایدم غش کنم....

اقا میشه از شوق حرم بی هوش بشم؟

میشه بوی یاس بیاد؟شایدم بوی سیب....

اه.........

وقتی رسیدم حرم ....برام سنگیه خودم و ببینم در مقابل حرم شما.....فکررکنم از عظمتت تمام بدنم تکه تکه بشن ....

 

اقا میشه ادم تو اون زمانیکه کربلاست نیازی به خواب نداشته باشه؟

هی بگه زیر لب حسین...حسین...حسین....

بشینه یه گوشه صحن و زار بزنه؟

میشه اونجا زیارت عاشورا خوند؟

نه....من توان ندارم بخونم....

حتی نمیتونم دعای فرج بخونم....

با چه رویی؟...

اه حسین.............عاقبت بخیری یعنی دیدن حرم تو............

عشق یعنی زیارت تو....

اقا به بدون شما نفس کشیدن حرام....

 حسین من.....ارباب من.....شوق دیدار شما امید روزانمه....

تروخدا این امید و ازم نگیر....

دریاب....

 

 

 

اللهم ارزقنی شفاعة الحسین یوم الورود....

+نوشته شده در یک شنبه 16 آذر 1393برچسب:,ساعت23:46توسط زینب | |

افسران - زلفِ

فکرکنم حسین مرانمیخواهد...

ولی دیگران مثل باد زائرتومیشوند

آقاجان منودریاب

+نوشته شده در یک شنبه 16 آذر 1393برچسب:,ساعت23:46توسط زینب | |

گناه تلخ مرا با حسین بخشیدی

حسین گفتم و این زهر را عسل کردی

بیا و قول بده زود کربلا ببرم

تو که همیشه به قول خودت عمل کردی

+نوشته شده در یک شنبه 16 آذر 1393برچسب:,ساعت23:46توسط زینب | |

حـســــرتـــــــ عـمـــــــر مــــن شــــــده


دیــــــــــــــدن


کــربـــــــــــــلــــای تــــــــــــو ...

 


ح س ی ن

 

 

 

 

 اَلسَّلٰامُ عَلَیْكَ یٰا اَبٰا عَبْدِ اللهِ

 

+نوشته شده در یک شنبه 16 آذر 1393برچسب:,ساعت23:45توسط زینب | |


حـسیـن جـان. . .

رو بــه قـبـلـه مـیـشوم بــا دیــدن عــكس حـرم

كـربـلایــى كـن مـرا، بــا جــان مـن بـازى نــكـن . . .

 

کـــربلایی بشیـن ان شـالله....

+نوشته شده در یک شنبه 16 آذر 1393برچسب:,ساعت23:44توسط زینب | |

از بـــس گنــاه کــرده ام آقـــا ، 

دیــگر بـه مــن 

"شـــش گوشـــه" که هیــــــــچ ... 

رخصـت مـشـهــد هم نمی دهـــی... ؟!

 

 

مـــا را کــــه " یـــا مجیـــر " و " اجـــرنـــا " عـــوض نکــــرد...

                                                        دلتنــگ " گریـــه هـــای محـــرم " شـــده دلـــــم

+نوشته شده در یک شنبه 16 آذر 1393برچسب:,ساعت23:44توسط زینب | |

میگمــ جوونی کردمُــ آقا نبینـــ معصیتم چیـــ بوده

ولی دلمـــ بهم میگهــ، مگه علی اکبر جوونـــ نبوده؟

میدونم نوکری با اصــل و ریشه

فقط با اشــک و با روضــه نمیشه

راستـــ و حسینیــــ دیگهـــ عهد میبندمــــ

ترکــ گنـ ـ ـاه کنمــ بــرا همیشــــه 

+نوشته شده در یک شنبه 16 آذر 1393برچسب:,ساعت23:43توسط زینب | |

 

اگر مسیر پروازت 

از کرب و بلا گذشت . . .

این پیغام را برسان :

ارباب

" هـرچه كردبامن فراق كربــلا كــرد " 

ح س ی ن

+نوشته شده در یک شنبه 16 آذر 1393برچسب:,ساعت23:42توسط زینب | |

فردوس ماست تا به ابد روضة الحسیــــن(ع)

تنها بهشت اهل ولا ، کربـــــــلای توست...

امسال هم از پیاده روی اربعین جاموندم...[گریه]


یاحسیــــــــــــن(ع)

+نوشته شده در یک شنبه 16 آذر 1393برچسب:,ساعت23:40توسط زینب | |

 

t1_o633_483548_56124207.jpg

+نوشته شده در یک شنبه 16 آذر 1393برچسب:,ساعت23:39توسط زینب | |

 

.jpg

+نوشته شده در یک شنبه 16 آذر 1393برچسب:,ساعت23:37توسط زینب | |

 

دُرست است

اگر با موهای مِش کرده به هیئت بیایی

و یا جیغ ِ آرایشت از صدای ِ روضه خوان بلندتر باشد

برای حُسین فرقی ندارد.

کـَرَم ِ او همه ی ما را نمک گیر میکند.

اما به حُرمت ِ همین نان و نمک برای تو فرق داشته باشد...

فرق داشته باشد آنطور که به همه جاها میروی به هیئت نروی.

 

43787011070125667577.jpg
 

+نوشته شده در یک شنبه 16 آذر 1393برچسب:,ساعت23:36توسط زینب | |

خــــــــــدایا ما را به راه راست هدایت فرمـــــــا

 

rightway_www.shabhayetanhayi.ir_2.jpg

+نوشته شده در یک شنبه 16 آذر 1393برچسب:,ساعت23:36توسط زینب | |

   ســــــــــــلام

این   وبلاگ  درباری   هر چیزی که  به  ذهن  من میرسه .....  که شاید  بتونه  کسی از


 
این  مطلب   ها  یه استفاده ی کوچیکی ببره،درست کردم

 من بخاطر همین  مطلب هایی که میزارم   جور وا جورن   زیــــــــاد تعجب نکنید همسنگر های

مــــن

+نوشته شده در یک شنبه 16 آذر 1393برچسب:,ساعت23:27توسط زینب | |

 

به قــول یکی..♥

 

یک جوریم....یکــ جـــور نا جــور......!!

 

دلــــــــم..!! 

 

خوب دلـــ است دیگــر .. دســت خودم کــه نیستــ..

 

تنگ میشود برایـــت..!!

+نوشته شده در یک شنبه 16 آذر 1393برچسب:,ساعت23:24توسط زینب | |

سلام دوستان ......من برگشتم

+نوشته شده در یک شنبه 9 آذر 1393برچسب:,ساعت15:38توسط زینب | |